امور فرهنگی کتابخانه های عمومی قوچان

اطلاع رسانی در زمینه ی امور فرهنگی کتابخانه های عمومی شهرستان قوچان . (خیابان تربیت-تربیت8- اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قوچان)

امور فرهنگی کتابخانه های عمومی قوچان

اطلاع رسانی در زمینه ی امور فرهنگی کتابخانه های عمومی شهرستان قوچان . (خیابان تربیت-تربیت8- اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قوچان)

بازدید مدیرکل محترم کتابخانه های عمومی استان با هیأت همراه از کتابخانه های عمومی شهرستان

کتابخانه عمومی امام خمینی(ره)

کتابخانه عمومی آیت الله آقانجفی قوچانی(ره)

کتابخانه عمومی بنت الهدی صدر


جلسه جمع خوانی کتاب داستانهایی از امام رضا

دومین جلسه جمع خوانی داستانهای امام رضا (ع) در کتابخانه عمومی بنت الهدی صدر برگزار گردید.


جلسه جمع خوانی کتاب مهمان خراسان در کتابخانه عمومی بنت الهدی صدر

کتاب مهمان خراسان از کتب نهمین دوره جشنواره رضوی در کتابخانه عمومی بنت الهدی صدر جمع خوانی شد.

اهدای کتاب به دانش آموزان شرکت کننده در جشن تکلیف بخش باجگیران

با هدف ترویج فرهنگ مطالعه و آشنایی دانش آموزان با مباحث مذهبی در روز 19 فروردین ماه از سوی اداره کتابخانه های عمومی شهرستان قوچان  و با همکاری کتابخانه امامت باجگیران ، تعداد 72 نسخه کتاب به ارزش ریالی 1/500/000ریال با موضوع مذهبی به دانش آموزان شرکت کننده در جشن تکلیفی که توسط بخشداری در محل گمرک باجگیران برگزار گردید، اهدا شد.




به مناسبت روز شهادت سیدمحمدباقر صدر و خواهرش بنت الهدی صدر

کتابخانه عمومی بنت الهدی صدر شهرستان که به نام شهیده بنت الهدی صدر نامگذری گردیده از سال 1373 در شهرستان به همشهریان عزیز خدمت رسانی می کند. بد نیبست به مناسبت 19 فروردین و شهادت این بانوی ارجمند بخشی از زندگی ایشان را مرور نماییم.


این بانو یک مربّی توانا، نویسنده، شاعر، اندیشمندی دردمند و دانشمندی با اعتقاد، با اخلاقیاتی نیکو و معاشرتی پسندیده بود. وی با پذیرفتن بانوان، چنان لبخندی بر لبان آن ها می نشاند که غم را از جانشان می زدود. او دارای هوش سرشاری بود و کرم بیش از حدّی نسبت به درماندگان داشت. او صمیمی، هدایتگر و عفیف بود و یدی طولا در تربیت اسلامی داشت. به تحصیل کرده ها اهمیت می داد، اما با همه برخوردی یکسان داشت. به اعتقاد وی طبقه تحصیل کرده در نسل های آینده تأثیر بیشتری دارد. در همه صحنه ها حاضر و مورد اطمینان مراجع مسلمان و پرهیزگار بود. یکی از خواهران مجاهد عراقی می گوید: «محبت و عاطفه و روش جذّاب ایشان و به طور کلی، چهره متکامل اسلام را در این شهید بزرگوار بنت الهدی می دیدم. نهایت ایثار در او متجلّی بود. آگاهی بخشیدن به دیگران را وظیفه شرعی و واجب خویش می دانست. جلوه رفتاری او با دیگران به گونه ای بود که گویی سالیان دراز با آن ها زیسته است. شخصیت وی در دل ها نفوذ عمیقی داشت

تلاش ها و مبارزات سیاسی
خواهر امّ صادق(4) می گوید: شهید از کودتای 14 ژوئیه 1958 در عراق، فعالیت خود را آغاز کرد و دست به انتشار مقالاتی در برخی مجلاّت و روزنامه ها زد. در الاضواء با نام مستعار ا. ج، مطلب می نوشت. در کنار جنبه های ادبی در داستان ها و نوشته هایش، همواره سعی داشت کتاب هایی بنویسد که دیگران را به حقایق متعالی و اصیل اسلام رهنمون سازند. او ازدواج نکرد. اما مشکلات دیگران را در این زمینه حل می کرد. او به خاطر شرایط سخت زندگی و بیماری مادرش، که همواره باید در کنار او می بود و به خاطر همراهی برادر در فعالیت های اجتماعی و سیاسی، نتوانست ازدواج کند. او به همراه برادرش در عراق، تحرّک عجیبی ایجاد کرد و در زمینه حجاب و پوشش دختران دانشگاهی، فعالیت های چشمگیری نمود. گفته شده مدتی که سید محمدباقر صدر(ره) تحت نظر بوده، ایشان رابط او بوده است. این بانوی بزرگوار پس از دستگیری برادر، خطبه ای در حرم مطهّر حضرت علی(ع) ایراد نمود که منجر به دستگیری وی شد. پس از سخنرانی در حرم، تظاهراتی به پا شد که عده ای کشته و زخمی و عده ای دستگیر شدند. در نخستین مرتبه ای که آیت الله صدر را دستگیر کردند، خانم تا خیابان اصلی همراه او جلو آمد و تصمیم گرفت که همراه وی سوار ماشین شود، ولی مأموران نگذاشتند. او می دید که ده ها ماشین مسلّح آمده اند، به راننده حامل آقای صدر گفت: بالاخره روزی تو بیدار می شوی و از این کار خود پشیمان می گردی، و در همان مکان، فریاد برآورد و سخنرانی عجیبی کرد که همه را به تعجب واداشت؛ فرمود: «شما گمان کرده اید مردم نجف خواب هستند که این موقع شب آمده اید؟ چه چیزی شما را می ترساند؟ چه چیزی در این خانه مشاهده کرده اید؟ آیا اسلحه و مواد منفجره دیده اید؟ یک مرد بی سلاح که فقط ایمان و عقیده دارد! این همه نیرو چه لزومی دارد؟ مردم دیگر بیدار شده اند. تا کی وجدان تان در خواب خواهد بود؟ چرا تن به این زندگی ضلالت بار داده اید؟ و رو به برادر گفت: من برنمی گردم. می خواهم همانند زینب(س) که برادرش حسین(س) را همراهی کرد، همراه تو باشم. تا اتومبیل حامل برادر ایستاده بود، ملازم و مراقب بود، اما وقتی حرکت کرد، با تکبیرهای رعد آسای خویش، قلب دشمنان را به لرزه درآورد، و سخنان خود را با آیه «وسیعلمُ الذّینَ ظَلموا ای منقلَبٍ ینقلبونَ»(شعراء: 227) و«العاقبةُ للمتقین»(اعراف: 128) پایان داد. همه ساکت بودند و آقا را بردند. بنت الهدی هم به سمت حرم مطهّر حرکت کرد و در راه فریاد می کشید: که ای مردم، به شما ستم کردند! مرجع شما را گرفتند! در حرم هم با ممانعت خادمان، که عمّال رژیم بودند، مواجه شد، اما آن جا هم سخنرانی کرد و همه را به گریه واداشت. خانم می گفتند: مردم کم بودند و به منزل آمدم. اما ایشان فردای آن روز، به بازار نزدیک حرم رفت و با فریادهای تکبیر و سخنان پرشور، مردم را به قیام فراخواند. همین فریادها انگیزه یک حرکت عظیم در عراق شد و ناچار آیت الله صدر را آزاد کردند. اما در اندیشه دستگیری دوباره وی بودند. بالاخره، در 20 جمادی الاول سال 1400 آیت الله صدر را دستگیر نمودند. اما این بار هم در زندان تلاش های رژیم برای واداشتن آیت الله صدر به صدور اجازه ورود به حزب بعث و تحریم«حزب الدعوه» به جایی نرسید. چون رژیم بعثی ناامید گردید، دست پلیدش به خون دو فرزند پاک پیامبر(ص) آلوده شد. هنگام طلوع فجر روز 16 رجب سال 1399 منطقه«عماره»، که خانه شهید در آن قرار داشت، توسط ابوسعد، رئیس سازمان امنیت، و نیروهایش، که بیش از 200 تن بودند، محاصره شد. آن ها وارد خانه شدند. پیش از ورود، آقا فرمود: ابوسعد چه می خواهی؟ او با صدای لرزان جواب داد: می خواهیم تو را ببریم و پس از مدتی کوتاه بازخواهیم گرداند. برای بردن خانم هم همین طور شد؛ گفتند: می خواهیم تو را نزد برادرت ببریم، ایشان با شما کار دارند. خانم فهمید و گفت: می دانم. سپس به داخل آمد و آستین های خود را تا مچ سفت بست که اگر او را شکنجه کردند، پوشش او محفوظ باشد. ایشان را هم از نجف به بغداد بردند و بنا بر شواهدی، شب سه شنبه 19 فروردین به شهادت رساندند. طبق نقل های رسیده، ایشان در زندان نیز دست از مبارزه برنداشت. ایشان را صبح یکشنبه 17 فروردین دستگیر کردند. 2 تن از افراد صالح و مطمئن از امارات متحده عربی عازم عراق شدند و در تماس هایی که با بستگان علاّمه مجاهد در نجف و کاظمین داشتند، به نقل از یکی از برجسته ترین افراد حوزه علمیه نجف اشرف، که وی نیز از نزدیکان آیت الله صدر می باشد، گزارش دادند که ساعت 12 شب چهارشنبه 20/1/59 افراد سازمان امنیت با 3 اتومبیل جلوی درب منزل ایشان رفته، او را با خود بردند و در بین راه، ضمن تهدیدهای زیاد گفتند: آیت الله صدر و خواهرش در داخل اتومبیل هستند. پس از مدتی توقف نمودند و او متوجه می شود که در وادی السلام نجف است. وی ادامه می دهد. مأموران با سرعت زیاد قبرکن حاضر کردند و مراسم دفن انجام شد. دو نفر نام برده در تحقیقاتی که با برخی از کارکنان قبرستان وادی السلام نجف انجام دادند، گزارش کردند که آثار بسیار مشخص و زیادی از شکنجه و ضرب بر روی جنازه مقدّس هر دو دیده می شدند.(5) بنت الهدی در زندان هم دست از مبارزه برنداشت وسعی در ارشاد زندانیان دیگر و زندانبانان خویش داشت. و این چنین است که در کنار هر مرد بزرگی در تاریخ، زنی بزرگ مشاهده می شود
(به نقل از سایت جماران)